
» برای پایداری رابطه این ویژگی ها را ترک کنید
طلاق در کمین افرادی با این ۵ ویژگی
کلمه «طلاق» حتی اگر به مرحله اجرا هم نرسد، میتواند آثاری منفی برای زندگی مشترک داشته باشد. شاید بهترین کاری که میتوان برای جلوگیری از ایجاد این نوع زندگی انجام داد، بالا بردن آگاهی خود درباره خصوصیات اخلاقی طرف مقابل است ، همان اخلاق هایی که معمولا زندگیهای مشترک را به بن بست میرساند.
تقریبا همه ما عادتهای بدی داریم اما شناختن عادت های بدمان به ما کمک میکند که در برابر خطاهایمان پاسخگو باشیم. به عبارت دیگر، با تلاش برای بهتر شدن، ما میتوانیم ترس از طلاق را از ذهن خود پاک کرده و روی آینده و شادیهایی که ازدواج با خودش به همراه میآورد، تمرکز کنیم. در این مطلب شما را با پنج خلقوخوی رایجی که به گفته کارشناسان میتوانند به طلاق منجر شوند، آشنا خواهیم کرد.
1-منفی بافی و یا فاجعه سازی
این ویژگی اخلاقی که فرد از کاه کوه می سازد، میتواند آرام آرام یک زندگیمشترک را به طلاق بکشاند. در بسیاری از موارد، اشکالاتی که رخ میدهند، موضوعات کوچک و بی اهمیتی هستند، اما اضطراب و افسردگی یکی از زوجین آنها را بزرگ میکند و مشکلی به وجود
می آید که بزرگتر از مشکل اصلی است. یک وکیل خانواده آمریکایی چند وقت پیش در اظهارنظری جالب گفت: پروندهای داشته است که در آنها یک زوج به خاطر فراموشی در گرفتن لباس از خشک شویی از هم جدا شده اند. زوجین معمولا بعد از طلاق متوجه میشوند که زیاده روی کرده اند.
2-مراقبت و توجه افراطی
مراقبت و توجه بیش از حد یکی از زوجین به شریک زندگی اش، نشانه فاصله عاطفی و در عین حال، روشی نامحسوس برای در کنترل درآوردن روابط می باشد. این شرایط میتواند به رنجش، دلخوری و انزوا منجر بشود و در نهایت مسیر طلاق را هموارتر کند. پیامی که این نوع مراقبت منتقل میکند این است: «من به تو توجه بالایی دارم، چون برایت اهمیت قائلم.» و در نهایت با این پیام خاتمه پیدا میکند: «من در مقابل توجهی که به تو میکنم قدردانی و توجه متقابل دریافت نمیکنم بنابراین تو ارزش این را نداری». دکتر مارک بورگ، روان شناس و نویسنده کتاب سلامت روانی در مورد روابط زناشویی می گوید که: «توجه زیاد، یک مانع قوی در برابر ایجاد روابط متقابل و احساس برابری در روابط میباشد و همچنین از برقراری صمیمیت و همدلی جلوگیری می کند و باعث میشود افراد در رابطه خود احساس انزوا داشته باشند».
3-خودشیفتگی و خودخواهی
جای تعجب نیست که خطر طلاق در بین افراد خودشیفته بسیار بیشتر است. خودشیفتگی باعث میشود میان نقشهای زناشویی تعادلی برقرار نشود. یک فرد خودشیفته هیچگاه نمیتواند واقعیت را درباره خودش درک کند و مسئولیت نقش خود را بر عهده بگیرد. در بسیاری از موارد، وقتی اشتباهی پیش می آید یا هر نوع اختلاف دیگری ایجاد میشود، فرد خودشیفته هرگز خودش را سرزنش نکرده و همیشه تمایل دارد نقش قربانی را بازی بکند. افزون بر اینها، افراد خودشیفته همیشه بدنبال تماشاچیانی می باشند که بتوانند برای آنها نقش قربانی را بازی بکنند؛ با توجه به این، افراد دیگری را نیز وارد مشکلات خود خواهند کرد. در نتیجه شریک زندگی افراد خودشیفته هیچگاه احساس امنیت نخواهد کرد زیرا همیشه موضوعات محرمانه خانوادگی و شخصی اش در اختیار دیگران قرار میگیرد .
4-تودار و درونگرا بودن
وجود اختلاف نظر میان همسرها تقریبا حتمی است، اما مهم این است که دو طرف، نارضایتی هایشان را باهم در میان بگذارند. اگر این کار به طور موثری انجام بشود، به حل شدن مشکلات و بهبود روابط زوجین کمک شایانی میکند. به زبان نیاوردن مسائلی که باعث نارضایتی هستند، مشکلات را حل نمیکند بلکه با تلنبار ساختن آنها در نهایت نارضایتی و دلخوری بیشتری را ایجاد میکند که میتواند زندگی مشترک را به طلاق بکشاند. دکتر «نیکی گلدشتاین»، کارشناس روابط همسران می گوید: روابط بین زوجین بدون این که دو طرف آمادگی تمرکز روی گفتگو درباره مشکلات را داشته باشند، نجات پیدا نخواهد کرد.
5-داشتن خود شکننده و متزلزل
افرادی که دارای شخصیت متزلزلی هستند و اعتماد به نفسشان به آن چه دیگران میگویند یا انجام میدهند بستگی دارد، به احتمال زیاد هر اندازه که بتواند به دنبال توجه، عشق و تایید اطرافیانش خواهند بود. این نوع رفتار، تهدیدی برای زندگی خانوادگی و شخصی آنهاست، زیرا نیاز این افراد به توجه دیگران میتواند سر از طلاق درآورد. اگر چنین افرادی از شریک زندگی خود سطحی از توجه را که به آن نیازمند هستند را دریافت نکنند، احساس میکنند طرف مقابلشان آنها را دوست ندارد. این افراد، هر رفتاری از سوی دیگران را هدفدار تلقی خواهند کرد و این اولین قدم برای خیانت و طلاق خواهد بود. البته که در بدترین شرایط، چنین ویژگی اخلاقی به طلاق منجر می شود و هدف از مطرح کردن این موضوعات، جلب توجه طرف مقابل به اهمیت آن می باشد.
منبع: fatherly/روزنامه خراسان - یاسمین مشرف(با تغییر)