همه کسانی که دچار مشکل اضطراب و استرس و انواع ناراحتی هستند، باید به نوعی با افکار ناخوانده و مزاحم خود کنار بیایند و آنها را کنار بگذارند. افکار مزاحم و ناخوانده افکاری ترسناک هستند از اتفاقاتی که ممکن است به سراغ خودتان یا کسانی که برایتان مهماند بیایند. به نظر میرسد محتوای آن افکار به ظاهر غریب و تهدیدآمیز باشد.
برای بعضی از افراد افکار مزاحم حاصل وحشت و اضطراب شدید آنها است. به نظر میرسد که این افکار حاصل آن اضطراب هستند و ترس بیشتری به اضطرابی که فرد تجربه میکند اضافه خواهند کرد و باعث حفظ آن اضطراب خواهند شد.
مثلا، ممکن است وسط حمله یک اضطراب فکر کنید، «اگر دچار حمله قلبی بشوم، چه خواهد شد؟» در این وضعیت شما در حالت تغییر هوشیاری هستید که به آن تفکر اضطرابآمیز می گویند و احساستان میگوید که آن اتفاق قرار است بزودی بیفتد.
اما نوع دیگری از افکار مزاحم و ناخوانده وجود دارد که به آنها افکار مهاجم وسواسی میگویند. این افکار به نظر از ناکجایی سرچشمه می گیرند و با ایجاد ناراحتی پیش میآیند و اضطرابی بی حد ایجاد میکنند. محتوای افکار مهاجم وسواسی معمولاً متمرکز بر تصاویر خشن هستند.
مثلا: کشتن یک شخص، شکنجه یک حیوان یا انسان، کتک زدن یک کودک، پرتاب شدن یک شخص یا خودتان از پنجره، انداختن خود روی ریل قطار وقتی قطار در حال نزدیک شدن می باشد و ... . البته این لیست کامل نمی باشد اما تقریباً با اینگونه افکار آشنایتان میکند.
اشخاصی که دچار افکار مهاجم وسواسی هستند میترسند که مرتکب کارهایی شوند که در ذهنشان تصویر کردهاند. ممکن است فکر کنید که به کسی آسیب میرسانید یا می رسانند یا مرتکب نوعی خشونت ناهنجار میشوند. افکار مهاجم وسواسی میتوانند بسیار واضح باشند و خیلیها را خجالتزده کنند یا بترسانند.
باورهای اشتباه زیادی درمورد این افکار مهاجم وجود دارد. متداولترین باورها این است که داشتن افکار خشونتآمیز به این معنی است که میخواهید آن کارها را عملا انجام دهید اما این درست نیست و فقط زاییده ذهن شماست.
شما نمیخواهید و قصدش را ندارید که مرتکب کارهایی شوید که تصویر آن را در ذهنتان دیدهاید. درواقع، دقیقاً برعکس آنها حقیقت دارد. افرادیکه دچار افکار مهاجم(وسواسی) هستند افرادی بسیار آرام و مهربان و ملایم هستند.
فقط مشکل اینست که این افکار تهدیدآمیز به نظر میرسند. دلیل آن هم این می باشد که این فکرها شما را مغلوب کرده و به نظر میرسد که احتمال وقوع آنها بسیار زیاد است. و حتی اگر احتمال وقوع آنها کم باشد، ممکن است فکر کنید که نتیجه کشتن یک نفر یا پرت کردن کودکی از پنجره آنقدر ترسناک است که آن افکار، حس تهدیدآمیز و خطرناک برایتان دارد.
راهحل خلاص شدن از افکار مهاجم وسواسی:
یک فکر – هر فکری – را نمی توان هدف و انگیزه محسوب کرد. شما هیچگاه براساس افکار مهاجم وسواسی که به سراغتان می آید دست به عمل نمی زنید. شما دچار اختلال اضطراب می باشید.
هیچ ضمانتی وجود ندارد که ثابت شود آن افکار هرگز عملی
نمی شوند. وقتی میگویند که هیچ انسانی تابحال براساس افکار مهاجم وسواسی خود رفتار نکرده، ممکن است بگویید، «خوب، همیشه یک "بار اولی" وجود دارد.» همه میدانیم که چیزهای خاصی در زندگی هست که احتمال وقوع آنها بسیار کم است و میتوانیم با این فکر که این اتفاقات هرگز نخواهند افتاد،زندگی را ادامه بدهیم.
مثلا، احتمال بسیار کمی وجود دارد که یک سنگ آسمانی از آسمان بیفتد و وقتی مشغول خواندن این مقاله هستید، روی سر شما بیفتد. البته هیچکس نمیتواند ضمانتی بدهد که این اتفاق نمیافتد اما احتمال آن آنقدر پایین است که میتوانید خیلی راحت از کنار آن بگذرید. همین استدلال را میتوانید برای افکار مهاجم وسواسی نیز داشته باشید.
شاید چون نسبت به آن تصاویر حساس شدهاید این تضمینها را میخواهید. تنها راه کنار آمدن با اینگونه افکار کم کردن حساسیت و وسواستان نسبت به آنهاست.
»چند قدم برای کنار آمدن با افکار مهاجم و مزاحم:
»ماهیت این افکار را بشناسید
» آن افکار را بیرون بریزید
» نفس عمیق کشیدن فراموش نشود .
» مشغول کاری شوید.
کارهایی که نباید انجام دهید:
نباید درگیر این افکار شوید
– نباید سعی کنید این افکار را بزور از ذهنتان بیرون کنید
– این افکار فقط زاییده ذهن شمایند ، به راحتی تغییرشان دهید و مثبتشان کنید
– خودتان را قانع کنید که شما اینگونه نیستید
– رفتارتان را به گونه ای تغییر بدهید که از احتمال وقوع آن افکار دور باشد
کارهایی که باید بکنید:
– سطح اضطرابتان را تشخیص داده و مراقب بالا رفتن آن باشید
– روی کنترل اضطرابتان در لحظه تمرکز کنید و نفس عمیق بکشید.
شاید اجرای این روشها سخت باشد اما اگر سعی کنید فقط چند هفته آنها را انجام بدهید، احتمال زیادی وجود دارد که شدت و تکرار این افکار مهاجم وسواسی در ذهنتان کمتر بشود.
آلامتو/مردمان