مهارت آموزی، با سرعت بالا!
در محیط کاری امروز، توانایی فراگرفتن سریع مهارتهای جدید، اهمیت زیادی دارد. اما عادتهای یادگیری که احتمالا میشناسیم، سریع نیستند. اگر بتوان مهارت ها را به قسمت های کوچکتر تقسیم کرد، میتوان سرعت یادگیری را بالا برد.
یادگیری خیلی از مهارتهای سخت و مشکل مثل یادگیری یکی از سازهای موسیقی یا زبان جدید فقط مجموعهای از مهارتهای کوچکتر می باشد.
با روشهای زیر هر مهارتی را به سرعت میتوانید یاد بگیرید!
این چهارچوب را در نظر بگیرید :(ارائه شده توسط تیم فریس <Tim ferrys)
1-واسازی: کمترین چیزهایی که میتوانیم یاد بگیریم کدام ها هستند که با آنها شروع کنیم؟
2-انتخاب: روی کدام ۲۰ درصد از موراد یادگیری باید تمرکز کنم تا بتوانم ۸۰ درصد از نتیجهای را که دلخواه من باشد را به دست بیاورم؟
3-ترتیبگذاری: به چه ترتیب و نظمی باید یاد بگیرم؟(اولویت بندی؟)
4-محکم کاری: چه کارهایی میتوانم انجام بدهم تا تضمین شود که نتایج واقعی به دست خواهد آمد و برنامه را تضمینی دنبال کنم؟
با سرمشق گرفتن از چارچوب بالا، 5 مرحله به شما معرفی خواهد شد که با انجام این 5 مرحله، میتوانید هر مهارتی را به بخشها و اجزای کوچکتر تقسیم کنید و سریع هر مهارتی را یاد بگیرید.
1- هدف
داشتن هدف، اولین مرحلهی اجباری برای یادگیری و یا هر کار دیگری است. داشتن هدف سبب میشود در مسیر خود ثابتقدم بوده و انگیزه لازم را داشته باشید، مخصوصا در زمانی که اوضاع سخت و مشکل میشود. پس مهم است که تا میتوانید هدف سفت و سختی برای یادگیری مهارت پیدا کنید.( اگه هدف نداشته باشید اصلا چه فرقی می کنه که مهارت جدیدی رو یاد بگیرید یا نگیرید)
فرضا شخصی میخواهد زبان جدیدی را فرا بگیرد. تا چه حد باید به آن زبان مسلط شود؟ خود شخص میتواند تصمیم بگیرد! به عنوان مثال هدف او میتواند این باشد که به درجهای از تسلط در مکالمه برسد که بتواند مکالمهای ۶۰ دقیقهای را با کسی که آن زبان، زبان مادری و اصلی اش است؛ داشته باشد. یا میتواند هدف کوچکتری انتخاب کند. بستگی به خود شخص دارد.
تلاش و کوشش داوطلبانه برای یادگیری چیزی فقط به قصد یاد گرفتش خیلی کم دوام میآورد. اشکالی ندارد که جاهطلب باشید و هدفهای بزرگی را برای خود انتخاب کنید.( جاه طلبی به منظور انتخاب هدف های والا نه به منظور کسب قدرت های مادی)
۲. هدف خود را تقسیم کنید
اینجا واسازی شروع میشود. با تحقیق و جمع آوری اطلاعات در مورد مهارتی که میخواهید در آن متخصص شوید شروع کنید و هدف مشخص و نیتی را که برای خود تعیین کرده بودید، در نظر بگیرید. همزمان که در حال تحقیق در مورد مهارت مورد علاقهی خود هستید، تمام اولویت ها و مولفه هایی را که در یادگیری آن سهم دارند فهرست کنید. فرقی ندارد که چقدر کوچک باشند، هر چندتا که میتوانید تعیین کنید و اگر چیزی از قلم افتاد، نگران نباشید. امکان دارد بعد از شروع یادگیری، به برخی دیگر از مولفههای سهیم در آن مهارت پی ببرید. اما مهم این است که از همان اول دیدگاهی تحلیلگرا داشته باشید.
فرضا اگر شخصی میخواهد مهارت سخنرانی کردن را بیاموزد، باید این خرده مهارتها را اول یاد بگیرد:
-حرکت دست ها
-زبان بدن
-ارتباط چشمی مستقیم
-نحوهی درست راه رفتن
-ارائه دادن
-تنظیم تن صدا و روش صحیح حرف زدن
-تنظیم سرعت حرف زدن
یاد گرفتن همه این خرده مهارتهای ذکر شده، به شخص کمک میکند تا به راحتی در سخنرانی ماهر شود. مهمتر از همه،اینها کمک میکنند تا شخص ببیند در کدام بخش باید تمرکز بیشتری به خرج دهد تا به هدف خود برسد.
3- بهانه ها
اولین هفته ها و یا شاید اولین روزهای شروع برای یادگیری یک مهارت تازه، از همه روزهای دیگر سختتر است. شروع یادگیری هنگامی است که برای بار اول با حجم بسیار زیادی از کارها است که نمیدانیم چطور باید آنها را انجام دهیم و بیشتر از هر زمان دیگری مستعدیم که انگیزهی خود را از دست بدهیم و از تلاش و کوشش دست برداریم.
شخص باید با خودش روراست باشد و فهرستی از بهانههای ممکن را تهیه کند. سپس در تلاش های اولش برای یادگیری، سعی کند در دام بهانههایی که فهرست کرده است، نیفتد. نیازی به گفتن ندارد که خیلی از بهانهها به مهارتهای کوچکتری که مشخص کرده بودید برمیگردند. مثلاً اگر بخواهید یک زبان جدید یاد بگیرید، امکان دارد یکی از بهانهها این باشد که، حوصله نوشتن ندارید و مهارت نوشتاری را کنار بگذارید. برای رفع این مسئله سعی کنید برخلاف آب شنا گنید یعنی ، اگر از نوشتن بدتان می آید بیشتر و بیشتر بنویسید.
همهی ما ممکن است در نهایت بیانگیزه شویم. پس بهتر است قبل از این که این اتفاق بیفتد نحوهی مقابله با آن را یاد بگیریم. همانطور که گفته اند: پیشگیری بهتر از درمان می باشد،شما هم سعی کنید از قبل برای بهانهگیریهای خود آماده شوید.
4- روی ۲۰ درصد عمل مهم تمرکز کنید تا 80 درصد نتیجه را بدست آورید.
طبق اصل پارتو، ۲۰ درصد از تلاشهای شما و تمرکز روی 20 درصد از اعمال مهمتر، منجر به ۸۰ درصد نتیجهی مطلوبتر خواهد شد. اینجا همان جایی است که تقسیم کردن اهداف به اقسام کوچکتر اهمیت پیدا میکند. از بین خرده مهارتهایی که مشخص کردید، تلسط بر کدام آنها بیشتر از بقیه مهم تر است؟
اگر گیتار می آموزید، حفظ کردن ۴ کوردی که اکثرا آهنگهای پاپ را میسازند نسبت به بقیه همه اهمیت بیشتری است. اگر سعی دارید آشپز بهتری باشید، بهتر است ابتدا در ۳ تکنیک اصلی آن که بیشترین اهمیت را دارد ماهر شوید. به عبارت دیگر، از بین ریز مهارتها بر موثرترین موردها تمرکز کنید.
5-در هر زمان فقط روی یک ریز مهارت تمرکز کنید
حتی زمانی که توجه به خرده مهارتها را به ۲۰ درصد اصلی کاهش دادید، ممکن است وسوسه شوید که خرده مهارتهای دیگری را نیز امتحان کنید. خیلی از ما انسان ها هنوز بر سر انجام همزمان کارهایی که روششان را نیز بلدیم هم دردسر داریم چه برسد به آن مهارتی که تازه می خواهیم یاد بگیریم. تلاش برای یادگیری همزمان مهارتهای بیشتر و در کل کار بیشتر از اندازه،فقط باعث میشود کیفیت یادگیری کاهش بیابد
بسیاری از کسانی که درحال یادگیری زبان جدیدی هستند، هر هفته وسوسه میشوند در مکالمه یا نوشتن یا مهارت شنیداری تسلط پیدا کنند. در صورتی که اول باید اصول پایهی دستور زبان را یاد بگیرند. پس بهترست هوشمندانه عمل کنید و صبر داشته باشید. یادتان باشد اولین مراحل یادگیری هر مهارتی، تقسیم کردن آن به اقسام کوچکتر است. اگر این کار را درست انجام بدهید، در مسیر درست یادگیری قرار خواهید گرفت.
حرف پایانی
قدم های کوچک بعد از شروع خیلی مهمتر از شروع کردن است! وقتی یادگیری مهارتی را شروع کردید، امکان دارد بارها خسته یا تسلیم بشوید. اما نباید دست از تلاش بردارید. روزهایی را که در آن استراحت میکنید، بخشی از مسیر یادگیری به حساب می آیند. پس لازم نیست عذاب وجدان داشته باشید. در روزهایی که با دوستانتان هستید یا در حال خوش گذرانی هستید، سعی کنید انرژی جمع کنید و آن انرژی را روزهای بعد، صرف یادگیری کنید.
منبع: fastcompany/فرارو/برترین ها